آزاده نامداری را همه می شناسیم . خانم مجری با اعتماد به نفس برنامه ” تازه ها ” و ” خانومی که شما باشی ” .
اخیرا مصاحبه ای از این مجری توانا در مجله زندگی ایده آل منتشر شده است.
نامداری در جواب این سئوال این مجله که ” موفق ترین کسی که در حرفه ات می شناسی چه کسی است؟ ” گفت:
اپرا وینفری را به عنوان بهترین مجری می شناسید. اما من اعتقاد دارم مجری های بهتر و برنامه سازهای بهتر از اپرا در کشورمان داریم و کافی است فقط فضای فرهنگی در کشورمان آماده باشد تا بتوانی چیزهای زیادی را در برنامه ات تجربه کنی.
ما وقتی مرد سه زنه را به برنامه دعوت کردیم، طبیعی بود که ری اکشن های خوبی از جامعه نگیریم، شاید ۷۰ درصد جامعه به این برنامه انتقاد تند داشتند.
با همه این حرف ها، من احساس می کنم اگر یک برنامه ساز موفق داشته باشیم، می توانیم از اپرا وینفری موفق تر باشیم.
و اما متن مصاحبه:
ناگهان مجری شدم
اولین بار کی حس علاقه به مجریگری در وجودت شکل گرفت؟
اولینبار که مقابل دوربین بودم، برای مجریگری نبود، شبکه جامجم به عنوان شاعر، مهمان برنامه بودم و هیچ حسی برای اینکه بخواهم روزی شغل مجریگری را انتخاب کنم، نداشتم. مدتی گذشت تا اینکه تابستان ۸۴ برای اولینبار به عنوان مجری روبهروی دوربین برنامه زنده قرار گرفتم.من دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی بودم، اما به هنر و کارهای پشت صحنه خیلی علاقه داشتم. البته علاقه اصلیام نویسندگی و نمایشنامهنویسی بود، کلا در این فضاها سیر میکردم. خیلی اتفاقی در تست مجریگری شرکت کردم و قبول شدم. این ماجرای مجریشدن من است.
اولینبار که روبهروی دوربین قرار گرفتی، چه حسی داشتی؟
شاید باورتان نشود اما من خونسردترین آدمی بودم که روبهروی دوربین برنامه زنده قرار گرفت. در واقع هیچ درکی از برنامه زنده نداشتم بنابراین طبیعی است که هیچ استرس و دلهرهای هم نداشته باشم. در حقیقت حس خاصی نداشتم، درست مثل این است که دفعه اول کسی را هل بدهی داخل آب و به این دلیل که هیچ درکی از مفهوم آب و خفه شدن وجود ندارد، ترسی هم نخواهد داشت ولی در برنامههای بعدی چون متوجه شده بودم که زیر ذرهبین هستم و تعداد زیادی از مردم من را میبینند، کمی نگران شدم.
موقع صحبت کردن زیاد تکان میخورم
اولین دستمزدت چقدر بود؟
خیلی کم بود. چون آن موقع اصلا نمیدانستم که باید قراردادی هم وجود داشته باشد.
با توجه به علاقهات به هنر چرا در رشته مدیریت تحصیل کردی؟
من در کنکور هنر هم شرکت کردم اما رتبهام ۴۰۰ شد و با این رتبه نمیتوانستم در دانشکده هنر تحصیل کنم. با این رتبه میتوانستم در رشته مدیریت صنعتی دانشگاه شهید بهشتی به راحتی تحصیل کنم.
اولین تلاش جدی ای که برای مجریگری انجام دادی، چه بود؟
از اواسط برنامه «تازهها» تصمیم گرفتم مجریگری را دنبال کنم، از همانجا هم بود که قضیه برایم جدی شد. احساس کردم مردم برنامهام را دنبال میکنند و میتوانم به عنوان یک شغل به آن تکیه کنم. بعد از آن سعی کردم مجری بهتری شوم. فیلمهای ضبطشدهام را کامل میدیدم. در آن زمان یک هجمهای به من وارد بود مبنی بر اینکه تند صحبت میکنم. شروع کردم به تمرین کردن که شمردهشمرده حرف بزنم. به حرکات دستم هم دقت کردم. در حالت عادی موقع صحبت کردن خیلی حرکت میکنم. تکان میخورم. سعی کردم این حرکات را کنترل کنم. در واقع بعد از چند ماه وقتی موضوع مجریگری تبدیل به دغدغهام شد، احساس کردم شغلی را انتخاب کردهام که باید برای آن تلاش کنم.
زندگی آرام چیز بهتری است
روند زندگیات بعد از مجریگری چه تغییری کرد؟
من خیلی وقت نکردم زندگی قبل از مجریگری را تجربه کنم چون در ۲۰سالگی در موقعیتی قرار گرفتم که دیگر مردم مرا میشناختند. قبل از کار اجرا، یک بچه مدرسهای بودم که خیلی اتفاقات آنچنانی را تجربه نکرده بودم. اما خب، در حال حاضر خیلی چیزها را دارم و در عین حال خیلی چیزها را هم ندارم. طبیعتا نمیتوانم مثل مردم عادی راحت زندگی کنم و باید مراقبت رفتارهایم باشم. من زیاد شرایط تجربه کردن را نداشتم چون در سنی که هر کسی تازه میخواهد شروع کند به تجربه کردن باید از خیلی چیزها مواظبت میکردم.
اگر به دوران گذشته برگردی باز هم این شغل را انتخاب میکنی؟
نه، حتما یک زندگی آرامتر را انتخاب میکنم. از وقتی که به تلویزیون آمدم، ۷سال میگذرد. با تجربه این روزهایم، ترجیح میدادم زندگی آرامتری برای خودم در گوشهای میساختم. مثلا همان نویسندگی را دنبال میکردم. دوست داشتم سرم به کار خودم باشد و ارتباطات زیادی را با دنیا برقرار نمیکردم. در کل آن زندگی بیشتر با روحیات من سازگار است. الان افتادهام در دنیایی که خیلی با من سازگار نیست.البته لطف خدا همیشه شامل حال من بوده و اتفاقات خوبی که برایم پیش میآید هم کم نیست. به هر حال همین انرژیای که از مردم میگیرم، یک اتفاق منحصربهفرد است و نمیخواهم ناشکری کنم. اما خب آدمها باید کاری را انجام دهند که با فطرتشان بیشتر همخوانی داشته باشد.
خود خودم هستم
هیچ وقت برای اجرای برنامههایت الگو داشتهای؟
نه، من خیلی حواسم جمع این نیست که روی آنتن چه کار کنم. در برنامه زنده به شدت خودم هستم. حواسم به این نیست که چه حرفی بزنم و چه کار کنم یا بخواهم شبیه کسی باشم. واقعا وقتی روبهروی دوربین قرار میگیرم خود خودم هستم اما در عین حال، برنامههای مجریهای دیگر را دنبال میکنم؛ چه از آنها خوشم بیاید، چه نیاید، به صحبت کردنشان دقت میکنم. شاید بتوانند به صورت ناخودآگاه روی من اثر بگذارند اما آگاهانه نیست.
زندگی آرام را ترجیح میدهم
یعنی دیگر مجریگری برایت دوستداشتنی نیست و با واقعیتهای دیگری روبهرو شدی؟
اجرا برایم دوستداشتنی است و در هر لحظهای که در آنتن زنده برنامه دارم حال خوب را تجربه میکنم، شاید یک بازیگر تئاتر بتواند حس مرا درک کند. بازیگر تئاتر ۱۰۰نفر را میبیند اما ممکن است هزاران نفر یک برنامه تلویزیونی را دنبال کنند. من هیچوقت نمیتوانم منکر انرژیای شوم که از مردم میگیرم. هنوز هم دوست دارم برنامه زنده اجرا کنم، اما اگر اجازه داشتم یک مسیر دیگر را انتخاب کنم و بتوانم به عقب برگردم، زندگی آرامتری را انتخاب میکردم.
ماجرای جنجالی مرد سه زنه
اتفاق ناگهانی و غیرمنتظره هیچوقت در برنامهات پیش آمده؟
اتفاق عجیب و غریب که خیلی برایم پیش آمده است. از افتادن میز و صندلی در برنامه زنده تا حضور مردی که سه همسر داشت و دعوت از بیمار اسکیزوفرنی با ریآکشنهای خاصی که داشت در برنامه زنده همه و همه اتفاقات هیجانانگیزی بوده که من توانستم فقط با پررویی آن را کنترل کنم. البته کنترلی هم وجود نداشت، من هم مثل مردم خندیدم. در کل مجریای نیستم که بخواهم همیشه فضا را کنترل کنم و دوست دارم اتفاقات طبیعی پیش برود.
موفقترین کسی که در حرفهات میشناسی چه کسی است؟
اپرا وینفری را به عنوان بهترین مجری میشناسید. اما من اعتقاد دارم مجریهای بهتر و برنامهسازهای بهتر از اپرا در کشورمان داریم و کافی است فقط فضای فرهنگی در کشورمان آماده باشد تا بتوانی چیزهای زیادی را در برنامهات تجربه کنی. ما وقتی مرد سهزنه را به برنامه دعوت کردیم، طبیعی بود که ریاکشنهای خوبی از جامعه نگیریم، شاید ۷۰درصد جامعه به این برنامه انتقاد تند داشتند. با همه این حرفها، من احساس میکنم اگر یک برنامهساز موفق داشته باشیم، میتوانیم از اپرا موفقتر باشیم.